بر من بتاب و سردی من را بهار کن
من کهنه ام وجود مرا نو نوار کن
ای نوح من نجات من از سیل رنج و درد
من را میان کشتی امنت سوار کن
داوود وش طلوع کن و با فلاخنت
جالوت غصه های مرا سنگسار کن