شعری سروده دکتر ویدا احمدی(دانا کامران) ای شعر ناب چشم تو فصل بهار من مهمان قلب من غزل من نگار من ای مهربان ترین من ای تازه مثل برگ ای زنده تر ز زنده و سلاخ جغد مرگ با تو تمام بودن من رنگ دیگر است از جنس باغ و بودن برگ و صنوبر است مثل درخت قد بکش ای مهربان من طناز من بلند من ای آسمان من با تو تمام می شود این غصه های تنگ این گریه های سردی و این سوگ های سنگ با تو تمام می شود این کفر بی کسی ایمان با تو بودن من، مرگ بی کسی با من بمان برای همیشه شکفتنم مفهوم ناب رویش و معنای بودنم آخر ندارد این کلمات برای تو باتو برای بودن تو تا صدای تو رقص حضور توست در این شعر ، آفتاب بر من بتاب تا به همیشه به من بتاب این شعر، آخرش تو بی انتهای توست حل شد تمام مساله ها این صدای توست
من از خورشید تقلید می کنم که به ابرهای تیره اجازه می دهد زیبائیِ او را در زیر هوای مه آلود بپوشانند تا وقتی باز میل به خودنمایی می کند از پسِ ابرهای زشت و ناپاک و بخارهای وهم انگیز که نفَسِ او را تنگ کرده اند با جلوه ای تازه بدرخشد و همگان را به شگفت آورد.
به باور من ادبیات مجموعه ای از واژه هاست با چیدمانی متفکرانه و البته زیبا که آدمی را دگرگون می کند، اورا از تاریکی به روشنایی حرکت می دهد.اورا از پلشتی رذیلت ها به زیبایی فضیلت ها رهنمون می شود.ادبیات راستین منشاء همه انقلاب های روشن است.
امروزه در جهان غرب روانکاوی متون ادبی و هنری در زمره تخصص های مهم در زمینه علوم انسانی است که در کشور ما کمتر به آن پرداخته می شود.۹ اردیبشت روز روانشناس مبارک باد.
معاویه بن عمار از امام صادق نقل می کند که حضرت درباره گربه ها فرمود : آن از اهل خانه شما محسوب می شود و با نیم خوره آبش می توان وضو گرفت.به نقل از شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام.