شعری سروده دکتر ویدا احمدی با نام قلمی دانا کامران
با عنوان سوغات فردایی
منم تاریک اینجایی تویی خورشید آنجایی
من از تاریک می ترسم بیا سوغات فردایی
من و این کودکی های پر از ادراک آغوشت
تو و گهواره خواب و ترنم های لالایی
نمی دانم که چشمانت به استدلال که خفتند
نه با عرفان صدرایی نه با برهان سینایی
هنوزم چشم در راه عبور عشق تو مانده
هزاران چشم نور آمیز این گردون مینایی
ببین زیبای من خورشید پشت ابر پنهان است
بیا تا شب بمیرد باز ای صبح اهورایی
به جان سهروردی من غریبم تشنه نورم
رهایم کن از این بیگانه تاریک غوغایی
طرح نظریه قاعده مند بودن سیر استکمالی وجود انسان
در کتاب از بند تا پرواز اثر دکتر ویدا احمدی با نام قلمی دانا کامران
دریافت
حجم: 18.3 مگابایت
من در محضر استادان و پیشکسوتان نمایش خراسان رضوی و بازیگران هنرمند سریال روایت عشق محصول ۱۳۶۶ از چپ به راست:
استاد علی آزاد نیا بازیگر نقش حبیب بن مظاهر
استاد خسرو نایبی فرد بازیگر نقش مسلم بن عوسجه
استاد علیرضا سوزنچی بازیگر نقش عمرو بن حجاج
در سالن اجرای نمایش عاشورایی خورشید کاروان
مجتمع هنری امام رضا علیه السلام
مشهد
تابستان ۱۴۰۱
وقتی کوچک بودم
فکر می کردم
آدم ها چقدر بزرگند
و ترس برم می داشت
بزرگ که شدم دیدم
بعضی آدم ها چقدر کوچکند
و بیشتر ترسیدم.
آلفرد هیچکاک کارگردان مشهور ژانر وحشت