دکتر ویدا احمدی( دانا کامران)

کیمیاگری و ادبیات
دکتر ویدا احمدی( دانا کامران)

دکتر ویدا احمدی با نام قلمی
(دانا کامران)
پژوهشگر، نویسنده ،نمادشناس ، عطار شناس و روانکاو آثار ادبی و هنری , عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ژرفکاوی» ثبت شده است

 


دریافت

نسخه کامل این ویدیو در صفحه اینستاگرام من قابل مشاهده است.

@drvidaahmadi.danakamran

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

نویسنده:دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

دریافت
حجم: 172 کیلوبایت                            

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 

ژرفکاوی دومعنای پنهان و فراموش شده 

دو واژه هنر و دانش

نویسنده:دکتر ویدا احمدی(داناکامران)

 

در زبان فارسی هرگاه دو واژه هنر و دانش به کار می رود ،معانیی مانند خوشنویسی،سینما،نقاشی و یا موسیقی و یا ادبیات،شیمی  ، هندسه ، پزشکی و ریاضی به اذهان متبادر می شود.یعنی هنر و دانش در معنای متداول و معمول.

اما در این نوشتار کوتاه قصد دارم به دو معنای پنهان تر این دو کلمه اشاره کنم،معانیی که در گذر زمان به فراموشی سپرده شده اند در حالی که اساس این دو واژه همین دو معناست.به بیانی روشن تر می خواهم بگویم برای

هنر و دانش دو دسته معنا وجود دارد :

دسته اول معانی عام تر و ظاهری

دسته دوم معانی خاص ترو ژرف تر

برای دسته اول ،نمونه هایی را مطرح کردم ،اما آنچه برایم مهم تر است معانی دسته دومند.

در بسیاری از آثار ادبی زبان فارسی با کلماتی مانند هنر و هنرمند و هنرور و یا دانش و دانش ور مواجهیم.مسلما آنجا که حافظ می گوید:

حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود

با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

ویا سعدی می گوید: از نفس پرور هنروری نیاید.

منظورشان  درباره کسی نیست که به عنوان مثال نقاش یا موسیقیدان و یا نوازنده خوبی است،بلکه منظور ایشان شخصی است که آراسته به فضایل اخلاقی است و توانایی های وجودی خود را شناخته و آنها را شکوفا کرده است و جایگاه  و رسالت راستین خود را در جهانی که در آن زندگی می کند یافته است.

ازسویی دیگر واژه دانش نیز اساسا به معنای عقلانیت و یا بهتر بگویم خردمندی است زیرا خرد معنایی گسترده تر از عقل دارد به این دلیل که عقلانیت صرفا ، عمل بهره گیری از توانایی های مغزی و استدلال منطقی است در حالی که خردورزی به بهره گیری از مجموعه توانایی های هم شهودی و هم مغزی گفته می شود.شاید به همین خاطر است که در متون متعدد مرتبط با ادبیات ایران ،دانش و خرد در کنار همند و کاربردهای مرادف بسیاری دارند.

بنابراین هنر و دانش در بنیاد خود پیش و بیش از آنکه نوعی ادا و اطوار ظاهری  و مدرک دانشگاهی محسوب شوند،امتیازاتی هستند که با وجود شخص ممزوجند و کسی به راستی می تواند داعیه برخورداری از آنها را داشته باشد که عملا در مسیر کیمیاگری و شکوفاندن وجود خود تلاش کرده باشد،چنین کسی به راستی اهل هنر و صاحب دانش است. 

 

 

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 

نویسنده :دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 

خانه در ادبیات داستانی در زمره پرکاربردترین نمادهاست.بسیاری از رخدادهایی که قهرمانان و ضد قهرمانان در داستانها عاملان آنند در خانه هایی به وقوع می پیوندد که هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. از داستان  سفرهای گالیور جاناتان سویفت  گرفته تا  کنت مونت کریستواثر الکساندر دوما  و یا موارد متعدد دیگر همه دلالت بر حضور پررنگ این نماد با شکل های رنگارنگش در آثار ادبی دارد.اینکه می گویم خانه و شکلهای رنگارنگش منظورم شیوه پرداخت این نماد در داستان است به عنوان مثال:

شهرها ، کشورها، معابد ،قلعه ها،کلبه ها، قصر ها،کومه ها،اتاقها ، سرداب ها ، مغازه ها و فروشگاه ها وحتی زندان ها و دخمه ها و بیشتر از آن می توانم بگویم کمدها و قفسه ها و اتاق های زیر شیروانی که هرکدام نمایانگر فضایی خاص است همگی مشمول محتوای چنین نمادی می شوند.بنابراین منظور از این نماد ، گستره ای فراتر از تعاریف معمول از آن است.شاید بهتر باشد بگویم یک چهاردیواری با شکلها و  ویژگی ها ومولفه های گوناگونش متناسب با داستان ،مشمول بررسی نمادشناسانه خانه است و اکنون روشن تر شد که به چه دلیل داستان سفرهای گالیور را به عنوان  نمونه مطرح کردم زیرا بنا دارم تا کشور لی لی پوتیان در این داستان در مقام یک نماد مهم جایگاه واضح تری بیابد.

 به باور من نماد خانه را می توان از دو زاویه  مورد بررسی قرار داد:

1-زاویه روانکاوانه

2- زاویه  جامعه شناسانه

 توجه زاویه نخست به ژرفکاوی درونی و به سخن دقیق تر به  فردیت قهرمان یا ضد قرمان در داستان  معطوف است.

اما زاویه دوم به موضوعات  کلی نگرانه تر و جمعی تری در داستان توجه دارد و ویژگی های جمع را مورد توجه قرار می دهد.

خانه در معنای نخست نمایانگر افکار و نیات  و ذهنیات دارنده خویش است ، اما در دومین معنا آنچه که بر جامعه ای حاکم است اعم از نظامات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اخلاقی  و اعتقادی با این نماد بازنمایانده می شوند.

با چند مثال توضیح بیشتری می دهم :

در داستان سفرهای گالیور نوشته  جاناتان سویفت ، کشور لی لی پوت و نظام حاکم بر آن قابل بررسی نمادشناسانه است.حتی اینکه سویفت چرا افکار سیاسی و اجتماعی مطرح شده در داستانش را در قالب سرزمین کوتوله ها  نشان داده است نیز جای تامل دارد.

و یا در داستان کنت مونت کریستو ، زندان  شاتودیف و یا قصری که پس از فرار از زندان و یافتن گنجهای اسپادا آن را می خرد و در آن ساکن می شود همگی نشان دهنده معانی هدفمندی در داستان الکساندر دوماست.شاتودیف خانه ای است جهت رنج کشیدن و آموختن از این رنج و خلوت گزینی به منظور آگاهی یافتن از توانمندی های بالقوه درونی و  به فعلیت  درآوردن آنها و پس از آن ، قصر همان خویشتن گسترش یافته و زیبا شده ادموند دانتس است که حالا دیگر ادموند دانتس ساده دل و فقیر نیست بلکه انسانی است آگاه شده از خویش و توانمند که هم گنجینه های درونش را یافته است و هم به ثروتی بیرونی دست یافته است و تا بدانجا این دگرگونی فکری و شخصیتی در وی عظمت دارد که حتی نامش را نیز تغییر می دهد  ادموند دانتس می شود کنت مونت کریستو و این "شدن" در قالب نماد های خانه در داستان  همانگونه که گفته شد به خوبی نشان داده شده است.

به سخنی روشن تر می توانم این گونه بگویم که خانه های قهرمانان در داستان ها همواره زیبا و با شکوهند ویا دست کم اینکه مایه آرامش و پناهگاههایی ایمنند.در حالی که خانه های ضد قهر مانان خانه هایی تیره تار و ترسناک و پر خطرند.اینها همان افکار و نگرش هایند که به گونه ای پوشیده و تفکر برانگیز  و با زبانی که خاص ادبیات و هنر است خود را این گونه  نمایانده اند تا موجب تفکر و چالش ذهنی مخاطب حقیقت پژوه شوند.این مهم در کتاب های آسمانی نیز مشهود است آنچنان که در قرآن کریم می خوانیم جایگاه نیکوکاران بهشت است و یا در حدیثی ازپیامبر آمده است که بهشت خانه اهل سخاوت است.اما از سویی دیگر جهنم و گودال های هول انگیز آتش که درک نامیده می شوند خانه بدکاران و اهل هوس است. البته نکته مهمی را هم نباید از خاطر دور نگه داشت و آن این است که گاه در داستان ها خانه قهرمانان تیره و تار اما خانه ضد قهرمانان  با شکوه و روشن است که این خود دلالت بر جریان تحولی حاکم بر داستان است که بناست چیزی تبدیل به چیز دیگری شود و فرایند شدن و دگرگونی در داستان موضوعیت  مهمی دارد.مثلا زندان شاتودیف برای ادموند دانتس قهرمان و خانه مجلل برای موندگو ضد قهرمان به این دلیل است تا سیر دگرگونی شخصیت های داستان با تغییر جایگاهها و خانه هایشان (در معنای نمادین ) بهتر و عمیق تر نشان داده شود.

نتیجتا اینکه خانه های آدمیان افکار و نیات آنهایند.گاه قرار است که شکلی دیگرگونه یابند و اگر صاحبان آن شایستگی سکونت در آن را ندارند  به همان گونه ای شوند که لایق صاحبان خویشند و یا به راستی صاحبان آن لیاقت این دارایی را دارند درست همانند نمونه های داستانی که در این نوشتار گفتم.بنابراین  باید توجه داشت که افکار چگونه اند و سمت و سویشان به کدامین سوست، زیرا سرانجام همین افکارند که خانه ها را می سازند و این در زمره یکی از تامل برانگیز ترین پیام های نمادشناسی خانه در ادبیات داستانی است.

 

 

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)