دکتر ویدا احمدی( دانا کامران)

کیمیاگری و ادبیات
دکتر ویدا احمدی( دانا کامران)

دکتر ویدا احمدی با نام قلمی
(دانا کامران)
پژوهشگر، نویسنده ،نمادشناس ، عطار شناس و روانکاو آثار ادبی و هنری , عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکوفایی» ثبت شده است

اتیمولوژی یا ریشه شناسی نام "ویدا"

ویدا در اصل از ریشه سانسکریت ویدیا Vidyaمشتق شده است که به معنای دیدن به مثابه اندیشیدن است حکمت و دانش پیامبری هم از دیگر معانی ویداست.

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 

 کیمیاگری فردیت در جوامع سنتی

نویسنده:دکترویدااحمدی(داناکامران)

 تعریفی که بیشتر روانکاوان  در باره فردیت و فرایند پدیداریش، آن را پذیرفته اند این است که فردیت همان خویشتنی است که در فرایندی پر تلاش و خردمندانه و شجاعانه از پیوند دانشورانه خودآگاه و ناخودآگاه ایجاد می شود، یا  بهتر بگویم آشکار می شود.همچون گنج پنهانی که با بهره گیری از نقشه و تلاش و تجربه به دست می آید.واقع امر این است که به انجام رسانیدن چنین کاری هویت شخص را بنا می کند و اینکه شخص چگونه بنایی را برای هویت خود برپا داشته است او را ارزشمند یا کم بها و یا حتی بی ارزش می کند.اما تعریف روشن تر و ساده تری که خود من مایلم از این واژه ارائه کنم این است که فردیت به معنای فعلیت بخشیدن و شکوفا کردن بخش عمده ای از توانایی ها و استعدادهای بالقوه شخص است که از رهگذر شناخت آنها و پژوهش درباره شان  و پرورش فضایل اخلاقی  محقق می شود ،به طوری که  چنین شخصیتی ، مستقل و بدون وابستگی قادر به برآورده کردن خواسته ها و اهداف خود است.

اما همین امر بسیار مهم و پرداختن به آن در جوامع سنتی و گروهمدار، بسیار مورد بی اعتنایی واقع شده است. موضوعی که در واقع ،شناخت و شکوفایی آن در زمره اصلی ترین فعالیت ها و مسوولیت های شخص است.این مفهوم در دانش روانکاوی و در نظام های گوناگون آن بسیار مورد بررسی و اعتنا بوده و هست زیرا ساختار شخصیتی و سامان دار شدن و یا نابه سامانی آن منوط به توجه بنیادین به این مقوله است و مسلما نادیده انگاری آن تبعات بسیاربدی دارد.

اما در همین جا باید بگویم که رشد و تحقق فردیت در زندگی یک شخص هرگز به این سه معنا نیست:

1- به معنای دیکتاتور بودن و خودرایی و خودکامگی نیست

2- به معنای جمع و جامعه گریز بودن و نپذیرفتن قوانین و قواعد جمع و گروه نیست

3- و به معنای منزوی بودن هم نیست

بلکه به معنای ایجاد تعامل سازنده و پیش برنده میان  فردیت و گروه است، البته اگر این احترام و پذیرش متقابل نباشد بی تردید کار به ستیزه خواهد کشید.متاسفانه در جوامع سنتی که جمع و گروه ،ارزش به مراتب بیشتری از فردانیت و استقلال شخصیتی دارند ، و حتی می شود گفت در چنین جوامعی اصلا فردیت جایگاهی ندارد ،تحت عناوین متعددی این فردانیت و فرایند رشد آن مورد ستم و توهین قرار می گیرد.از نهاد کوچکی چون خانواده گرفته تا نهادها و جمع های بزرگتر هر کدام به نوعی به این اهانت و حقیر شمردن صحه می گذارند. به عنوان مثال در مواردی چون انتخاب رشته تحصیلی و یا شغل و یا در مورد ازدواج و یا شیوه زندگی ، خانواده ها تا حد زیادی در تصمیم گیری شخص قصد مداخله دارند و در صورت زیر بار نرفتن وی ، مهر تاییدشان را از او بر می دارند و ادعا می کنند که این خودکامگی و نادیده انگاشتن رضایت والدین  است وحتی به موضوع صبغه دینی می دهند و عاق والدین و مواردی از این دست را مطرح می کنند. غافل از اینکه قبل از هر چیز ، فرایند فردیت و تحقق بخشیدن به آن مقوله ای روانکاوانه  و روانشناختی است و با بودن شخص گره خورده است. شخصی که در اثر تلاش  و ژرفکاوی درون و برون خود و مطالعه مستمر،به حدی از بلوغ و شکوفایی عقلانیت و رفتار رسیده است که می تواند تصمیمات درستی اتخاذ کند و به درستی هم به آنان جامه عمل بپوشاند،حق دارد مستقل باشد و این استقلال وی به رسمیت شناخته شود و از سوی افراد یا گروه هایی که مغرض و یا نا آگاهند مورد توهین قرار نگیرد.

نکته مهم دیگر در چنین مواردی سن و سال شناسنامه ای است که دخالت چندانی در رشد یا عقب ماندگی فردیت ندارد ، چه بسا جوانی به رشد و شکوفایی فردیت خود به نحوی شایسته جامه عمل پوشانیده باشد در حالی که پیری  شصت هفتاد ساله حتی نداند که فردانیت چیست. بنابراین آنچه مهم است نه سن شناسنامه ای بلکه توانایی ها و قابلیت های وجودی شخص و کیفیت زندگی اوست که در فرایند رشد فردیت وی نقش به سزایی را ایفا می کند واین که  در مسیر زندگیش  چگونه خویشتنی  را برای خود ساخته است و بنای این خویشتن چگونه ساختاری دارد. ضمن اینکه  چنین شخص خودشکوفایی به تایید دیگران نیز نیازمند نیست و تکذیب آنان هم از ارزش  وجودی وکار  وی نمی کاهد.

اصل سخن من این است که ارزشمند بودن شخص نباید منوط به تایید دیگران باشد، حتی اگر این دیگران عنوان والدین را داشته باشند زیرا حتی همین والدین هم در بسیاری موارد دیده شده است که ناآگاه و خطاکارند و یا به علت تبعیت از منافع شخصی خود ، فردیت مستقل را مورد هجمه قرار داده اند.بلکه این ارزش ،وابسته به قابلیت هایی است که خود آن فردیت از خود نشان می دهد و این توانایی های وی هستند که ملاک و معیار مهمی برای اهمیت بخشیدن به شخص هستند. البته این به آن معنا نیست که تایید جمع اهمیتی ندارد ، منظورم این است که این تایید باید قانونمدار و قاعده مند باشد نه بر مبنای پوشالین احساسات و هیجانات ذوقی و سلیقه ای و به دور از منطق و عقلانیت که اتفاقا این عین خودرایی و خودکامگی است و راه به جایی نمی برد و چنین افرادی شکست می خورند و مجازات می شوند.

بنابراین باید بگویم آنچه در این خصوص بسیار مهم است این است که تجلی نیروهای بالقوه شخص است که موجودیت وی را معنا می بخشد،این معنای راستین فردیت است و دستیابی به چنین هدفی مسلما شخص را هم در زندگی شخصی و هم در بعد اجتماعی پیروز و ثمرمند می کند.

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 

نویسنده:دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 

باغ در ادیان و ادبیات و هنر در زمره پرکاربردترین نمادهاست.تقریبا در تمامی ادیان، بهشت باغی پر گل و درخت است که به نیکوکاران به عنوان جایگاه فرجامین وعده داده شده است . در بسیاری از اشعار حکمی و تغزلی و همچنین در ساحت هنر خصوصا هنر نقاشی ،گلها و گیاهان نمودگار زیباترین و پرمعناترین نمادهای فرهنگی و فکریند ،نه فقط در عرصه ایران زمین بلکه در سایر ملل نیز چنین است.

اما نوشتار خود را با طرح  این پرسش ادامه می دهم که به راستی معنا و تفسیر این نماد پر بسامد چیست و هدف از طرح آن چه بوده است؟آیا صرفا زیبایی ظاهری باغ های  سرسبز و پر گل  است که چنین جایگاه شاخصی را در ادیان و ادبیات و هنر برایشان به ارمغان آورده است یا اینکه موضوع ژرفایی دارد که شایسته اندیشیدن است؟ در این نوشتار به اختصار، تحلیل نمادشناسانه و روانکاوانه ای را در پاسخ به این پرسش تامل برانگیز و مهم ارائه می کنم پرسشی که در درازنای تاریخ، بسیار مورد بی مهری قرارگرفته و به آن التفاتی در خور نشده است.

  برای ورود به این تحلیل،  سطوری را از کتاب ارزشمند" فرهنگ نمادها " مطرح می کنم کتابی که  نتیجه مطالعات و تحقیقات گسترده  و ژرف چندین استاد فرهیخته دانشگاه استراسبورگ فرانسه است و به نظرم شامل نکات نسبتا فراگیری  در خصوص نماد مطمح نظر ماست  . در فرهنگ نمادها می خوانیم :"باغ نماد خودآگاهی است بر خلاف جنگل که نماد ناخودآگاه است. باغ مفهوم زنانه دارد و این به خاطر شاخصه اش به عنوان یک حریم است"[1]. دیگر اینکه "باغ اغلب در خواب دیده می‌شود به صورت جلوه‌ سعادت آمیز میلی عاری ازتمام اضطراب‌ها . باغ رویش و کشت پدیده‌های زنده و درونی است ... اما برای ورود به باغ فقط می‌توان از دری باریک وارد شد. رؤیابین برای پیدا کردن این در اغلب مجبور است دور باغ بگردد. این گردش به دور باغ تصویر تکامل جسمانی دراز مدتی است که از طریق غنای درونی به دست آمده است ... این باغ ممکن است تمثیل خود شخص باشد، وقتی در وسط آن درختی یا چشمه‌ای وجود دارد ... [2] الگوی باغ در اسلام و مسیحیت همان الگوی کیمیاگرانه‌ گلستان فلاسفه است که ما آن را توسط رساله‌های مربوط به کیمیاگری و خیلی از حکاکی‌های زیبا می‌شناسیم ".

نکاتی که در اینجا سزاوار تامل است از این قرار است:

1 کیمیاگری وجود خود

2- تلاش و استقامت

3- خودآگاهی

4- تکامل و تحول

5- شکوفایی خود

6-آرامش و سعادت

همان گونه که می بینید در این چند سطر معانی باغ به اختصار برشمرده شده است معانی که با دانش کیمیاگری نیز پیوند دارد و نشانگر تحولی عمیق است.

جهان درون آدمی سرشار از توانایی هایی است که البته همگی در آغاز ورود او به این دنیا بالقوه و همانند گنجی پنهانند آشکارگی و فعلیت یافتگی این توان ها نیازمند تلاش و همت بلندی است که صد البته در همگان نیست.به همین خاطر بسیاری از انسان ها هرگز به آنچه که باید بشوند نمی رسند . این مقوله مهم یعنی " شدن" لازمه کیمیاگری وجود آدمی است و تجلی همین نیروها و توانا یی های بالقوه است که موجودیت  انسان را معنا می بخشد. تلاشی که منجر به آگاهی  آدمی از گنجینه های درونی خویش است و همین آگاهی است که موجب تکامل می شود.اکنون  روشن است که چرا  " توماس آکوییناس " در  " رساله کیمیاگری خود اورورا یا سپیده دم Aurora" این فرآیند را به رویش دانه از درون خاک و تبدیل شدنش به گیاه بالنده همانند کرده است.

از این روست که شکوفایی آدمی رهین آگاهی او از داشته های خویش است آگاهی که سعادت و آرامش را به او می بخشد.

این موارد مهم، اصلی ترین مواردی است که در زمره شاخصه های معنایی  نماد باغ است و به جرات می توانم بگویم که در ساحت ادیان و ادبیات و هنر هرگاه از نماد باغ سخن به میان آمده است حتما به یک یا چند یا تمامی این ویژگی ها توجه شده است.

به همین دلیل  می شود باورداشت که باغ نماد شکوفایی و بالندگی است و اساسی ترین کار بهشتیان تحقق بخشیدن به هویت حقیقی خودشان است.

 

 

 

 

 

[1]Dictionary of  symbols-by J.E.Cirlot-p110

 

 

[2] ژان شوالیه و آلن گاربران -  فرهنگ نمادها - ترجمه‌ سودابه فضائلی -  جلد دوم - ص 4

 

 

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)