دکتر ویدا احمدی( دانا کامران)

کیمیاگری و ادبیات
دکتر ویدا احمدی( دانا کامران)

دکتر ویدا احمدی با نام قلمی
(دانا کامران)
پژوهشگر، نویسنده ،نمادشناس ، عطار شناس و روانکاو آثار ادبی و هنری , عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اپوس مگنوس» ثبت شده است

نویسنده:دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

دریافت
حجم: 172 کیلوبایت                            

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 آدم

شعری سروده دکتر ویدا احمدی (دانا کامران)

آدم بیا آدم بیا آدم

ای ناب از جنس طلا آدم

من را ببر با خود به شهر نور

جان خدا جان خدا آدم

اکسیر من زیباترین مخلوق

معنای علم الکیمیا آدم

من خسته از زنگار و آزارم

ای وعده یا الصلا آدم

زندانی شب های ترسو من

آزاد از بند و رها آدم

من آرزو دارم تو را خورشید

ای تابش شمس الضحی آدم

من مانده ام رنجور و غم آلود

ای شاد مثل بچه ها آدم

آزاد کن من را از این تاریک

ای وارث نور خدا آدم

قول تو عاری از ریا و کذب

شعر و شعار و ادعا آدم

قول تو قول صادق و حق است

ای حمد و تسبیح و دعا آدم

با من بمان اسطوره بودن

معنای تصویر خدا آدم

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)
کیمیاگری به مثابه هنرخودشناسی و فعلیت یافتگی و کیمیاگر به مثابه هنرمند (این نوشتار کوتاه برگرفته از بخشی از چهارمین کتاب من با عنوان ژرفکاوی منطق الطیر عطار است)

دریافت

حجم: 311 کیلوبایت

 

همچنین این مطلب برگرفته از کتاب از بند تا پرواز اثر دکتر ویدا احمدی با نام قلمی دانا کامران است.

 

  دریافت
حجم: 18.3 مگابایت

 

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

در شبی زمستانی و برفی متولد شدم .خراسانی هستم و  زادگاهم مشهد است ،اما سه سال بیشتر نگذشته بود که نیشابور شهر زندگیم شد و دوران کودکی و نوجوانیم در آنجا گذشت. دوچرخه سواری های شادمانه ام در کوچه های نیشابور و جست و خیز های کودکانه ام در میان گلها و درختان باغ مزار عطار و خیام  و آواز خوش پرندگان آنجا به قدری ژرف بر صفحه روانم حکاکی شده است که حتی همین زمان که این واژه ها را می نویسم گویا اکنون است که من آنجایم. همیشه کتاب زیاد می خواندم بسیار با شور و شوق. شعر می سرودم. نقاشی را هم دوست می داشتم مداد رنگی ها و مدادشمعی ها و آبرنگ های گوناگونم را با طرح ها و نقش های رنگ رنگشان هنوز خوب به یاد دارم.از همان روزگاران نوجوانی خوشنویسی هم می کردم آن هم با مرکب های نه غالبا سیاه که رنگی و بیشتر البته سرخ.

در دبستان و راهنمایی  و دبیرستان دانش آموز ممتاز بودم  و همواره خوب انشا می نوشتم  و بر خلاف خواسته بزرگتر ها که دانش آموزی با معدل  19 به بالا نباید علوم انسانی بخواند و حتما باید یا پزشک شود و یا ریاضی و یا فیزیک صنعتی شریف بخواند اما  من پای فشردم و علوم انسانی را برگزیدم  زیرا دوستش داشتم و هنوز هم دارم .از آن پس ولی همان جدال ها  باز هم  ادامه داشت آن هم در مورد انتخاب رشته دانشگاهیم  که حالا که در دبیرستان حرف تو بر کرسی نشست و علوم انسانی خواندی بیا و حقوق دانشگاه  تهران بخوان ولی من باز هم پای فشردم که نه و ادبیات فارسی خواندم و با رتبه  88 با میل خودم دانشجوی دانشگاه فردوسی شدم  (ناگفته نماند که علت این رتبه ناخوش احوالی آن زمانم بود وگرنه به قول خودم برای رتبه های تک رقمی و عکس دار تلاش می کردم. ) و سپس هر سه مقطع تحصیلی خود را در این دانشگاه نیز با معدل الف و رتبه ممتاز سپری کردم.یادم می آید اولین بار که مقاله علمی نوشتم نوزده سالم بود و مقاله ام درباره  "حافظ و کگور " بودکه آن را به دانشجویی به امانت دادم و بعد از آن اگر شما آن مقاله را دیدید من هم دیدم.سپس نخستین باردرکنگره ای جهانی شرکت کردم کنگره جهانی ملاصدرا با مقاله ای درباره مفهوم نور در نگاه عطار و صدرا و در میان همه شرکت کنندگان از چهل کشور در کنگره من جوانترینشان بودم 23 ساله.

از آن پس در همایش های متعددی شرکت کردم حتی در کشورهای اروپایی مثل انگلستان و فرانسه و در آلمان هم مقاله ام چاپ شد در کنار مقاله بزرگان پژوهش که برایم مایه مباهات است.

سفر را هم بسیار دوست می دارم و تا کنون به گوشه و کنار کشورم ایران و جهان مسافرت کرده ام .سفر به هند،فرانسه ،عراق،انگلستان ،سوریه ،عربستان و آلمان هرکدام برایم کوله باری از تجربه  با شکوه اندیشیدن  برای یافتن پاسخ و آگاهی است.

از سال 78 در پی رویدادهای عجیب و تامل برانگیزی که در زندگیم رخ داد به روانکاوی و نمادشناسی متون ادبی و هنری توجه بسیاری کردم و البته موضوع رساله دکتریم نیز در پیوند با همین مقوله و تجربیات بود.سفر به ژرفای روان آفرینشگران آثار و شاهکارهای ادبی و هنری ایران و جهان در زمره شیرین ترین تجربیات من است.نویسندگان  ، شاعران و هنرمندان که هستیشان گاه  اقیانوس  و ژرفایش را به یادم می آورد بزرگ آدمیانی هستند که می توان با مطالعه و اندیشیدن در آن دریافت.حس بودن در ژرفنای جایی شبیه اقیانوس و همچنان توان نفس کشیدن داشتن و دوام آوردن، حس شگفت انگیزی است که بارها با مطالعه رمانی ویا شنیدن قطعه موسیقی  و یادیدن تابلوی نقاشی و یا فیلم سینمایی و یا حتی انیمیشنی شایسته مداقه  و تیزبینی از نوع مثلا آثار" برونو بوزتو" به من دست داده است.

تا کنون 4 کتاب نوشته ام که همه به گونه ای نمایانگر همین شوق پژوهشی من یعنی روانکاوی و نمادشناسی متون ادبی و هنری است.نام آنها بدین قرار است:

رویابینان بیدار

تا روشنا

از بندتاپرواز

ژرفکاوی منطق الطیر عطار

مقالات گوناگونی هم تا کنون از من به چاپ رسیده است که حتی در میان آنها تجربه روانکاوی آثار کودکان نیز به چشم می خورد.بررسی داستان هایی چون    " زیبای خفته  " اثر  " شارل پرو " و  " هانسل و گرتل " از میان  " مجموعه جمع آوری شده برادران گریم ".

چندین سخنرانی هم تا کنون داشته ام در ایران و اروپا از جمله شهر کتاب تهران و انگلستان و فرانسه در دانشگاه استراسبورگ که گوته نامور، در زمره افتخارات این دانشگاه است.مصاحبه های چندینی هم با روزنامه و رادیو و تلویزیون داشته ام که به همین اشاره بسنده می کنم.

و اکنون،  هنوز هم زیباترین و شادمانه ترین لحظات زندگیم آن هنگامی است که می اندیشم ومطالعه می کنم و می نویسم زیرا تنها در چنین زمانهایی است که به راستی احساس می کنم من هستم.

 




 

 

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 

نویسنده :دکتر ویدا احمدی (دانا کامران)

 

آنچه که ما امروزه آن را پول می نامیم در روزگار ما  از موادی متفاوت با روزگاران قدیم ساخته می شود در حال حاضر کاغذ  مخصوص این ابزار تجارت و معامله و نیز آلیاژهایی  که به کار می روند جای مواد دوران کهن را گرفته اند.طلا و نقره مواد سازنده مسکوکات  ازمنه گذشته بودند هرچند امروزه هم سکه طلا هست اما نه به عنوان وسیله رایج مبادلات تجاری و خرید و فروش.

اما در ادوار باستانی طلا و نقره در تجارت و مبادلات نقش مهمی داشتند.آنچه در این میان مهم است چرایی این نکته است که دلیل  بهره گیری از این فلزات خاص چه بوده است،آیا صرفا فراوانی آن در گذشته و یا دلیلی مهمتر از این .

آنچه مسلم است این است که طلا و نقره در هیچ دوره ای از تاریخ حتی  در قیاس با جمعیت ،فراوان نبوده است و ارزشمندی و معیار ارزیابی بودنش برهانی بر این امر است، پس باید  پاسخ این پرسش را در ساحت دانش کیمیاگری جستجو کرد. طلا و نقره دو فلز گرانبها در کیمیاگری و نتیجه " کیمیاگری " است یا همان  OPUS MAGNUSعمل بزرگ .

ارزش اساسی این دو فلز بخاطر تلاش و استقامت کیمیاگر در فرآیند تبدیل فلز پست به یکی از این دو فلز گرانبهاست که در " انبیق" یا " اتانور" تحقق می یابد و درواقع رشد و شکوفایی توانایی های بالقوه خود کیمیاگر و ارتقا مرتبه وجودی اوست .هرچند کیمیاگران خود بر این باورند که طلا و نقره و اکسیر در دانش ایشان نمادین نیستند بلکه دلالت بر اموری واقعی دارند که کیمیاگر به آنها دست یافته است و در کنار آن به لحاظ وجودی نیز رشد کرده و فعلیت یافته است.اینکه خورشید را با طلا و ماه را با نقره همسان دانسته اند و در ادبیات و هنر نمودهای آن فراوان است نیز دلالت بر همین واقعی بودن دستاوردهای کیمیاگری است و نه نمادین بودن آن.زیرا حتی امروزه هم با پیشرفت علوم و فنون می بینیم که خورشید و ماه فواید و کارآیی های مادی بسیاری دارند که علم آنها را دریافته است و اهمیت این دو صرفا به باورهای افسانه ای و کهن خلاصه نمی شود.نتیجتا اینکه کاربرد این دو فلز ارزشمند در امور تجارت  بر بنیاد چنین ارزش کیمیاگرانه ای استوار است.

 

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)

 نویسنده:دکتر ویدااحمدی(دانا کامران)

دانش کیمیاگری در زمره مقوله های هم اسرارآمیز و هم علمی در طول تاریخ بوده و هست .اینکه به راستی کیمیاگری و اکسیری که کیمیاگران داعیه کشف آن را دارند واقعی است یا افسانه موضوعی است که هنوز در محل نزاع است اما نکته مهم و در محل مداقه ای که قصد دارم در این نوشتار به آن بپردازم این است که شیوه کار کیمیاگران یا همان عمل بزرگ کیمیاگری که در لاتین  اپوس مگنوس  نام دارد الگویی است که بسیاری از عملکردهای زندگی که در آن رشد و یا دستاوردی متصور است بر بنیاد آن قابل تبیین است. یکی از این موارد شغلی است که انسان ها به آن مشغولند و در ازای آن پول دریافت می کنند.پیش از این مقاله ای نوشتم وپیوند میان آنچه که ما امروزه آن را پول می نامیم و دانش کیمیاگری را در آن مطرح  کردم که بر روی همین سایت شخصیم قابل مشاهده است.اکنون در ادامه همان مبحث می خواهم بگویم که اساسا شغل نیز نوعی عمل کیمیاگری است و جالب است که کلمه کار در زبان فارسی یکی از معانیش شغل است. زیرا این کلمه معانی متعددی در زبان فارسی دارد. از سویی دیگر کیمیاگران نیز فرآیند تلاش خود را برای یافتن طلا کار می نامند و پولی که در ازای کار دریافت می شود شبیه همان دستاورد کیمیاگرانه ای است که گویا از روی آن ماکت سازی یا الگو برداری شده است و این نکته قابل تاملی است. و یا موارد متعدد دیگری که از همین الگو پیروی می کنند ومثال های آن بسیارند.هرچند ارزش و عظمت دانش کیمیاگری و عمل بزرگ آن با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست اما منظور من از طرح چنین مقوله ای در این مقاله بیان اهمیت کارهایی است که در زندگی وجود دارد تا بدین ترتیب شاید به آنها توجه بیشتری شود و سرسری انگاشته نشوند.

 

 

 

دکتر ویدا احمدی(دانا کامران)